ترجمه: کاوه الماسی

متاسفانه، کشورهایی که در سال ٢٠١٩ به لرزه درآمدند از جمله الجزایر، عراق، لبنان و سودان در قیاس با کشورهای پرآشوب بهار عربی تفاوتی ناچیز دارند. همان‌طور که برخی معتقدند، آیا می‌توان گفت که عرب‌ها به سادگی نمی‌توانند دموکراسی را تاب آورند؟ 

 

 

ده سال پس از بهار عربی

چرا دموکراسی در خاورمیانه شکست خورد

و چگونه ممکن است روزی موفق شود

 

ترجمه: کاوه الماسی    

 

١٠ سال  پیش محمد، برادر لیلا بوعزیزی خود را به آتش کشید. لیلا می‌پرسد: ''چقدر ظلم و اجحاف کافی است که یک جوان دست به چنین عملی زند؟" مقامات محلی در تونس ظاهرا به دلیل نداشتن مجوز اما واقعا به این دلیل که می‌خواستند پولی از او بگیرند، کالاهای او را توقیف کرده  بودند. این نهایت بی‌ احترامی و تحقیر یک جوان بود. او قبل از این که خودش را با بنزین مقابل دفتر فرمانداری به آتش کشد فریاد زده بود ''چطور انتظار دارید که زندگیم را اداره کنم؟''

اقدام او در سراسر منطقه، آنجایی که میلیون‌ها نفر دیگر نیز جانشان به لبشان رسیده بود، طنین‌انداز می‌شود. خشم آنها علیه رهبران ستم‌گر و دولت‌های فاسد چون بهار عربی اوج گرفت. قیام‌های مردمی دیکتاتورهای چهار کشور مصر، لیبی، تونس و یمن را به زیر کشیدند؛ گویی دموکراسی جهان عرب را در برگرفته است.

 

 

اگرچه بعد از یک دهه جشنی درکار نبود. اما تنها یکی از این آزمایش‌های دموکراتیک نتیجه‌ای پایدار و شایسته در تونس بوعزیزی به همراه داشت. انقلاب مصر شکست خورد و با یک کودتا خاتمه یافت. لیبی، یمن و بدتر از همه سوریه به عرصه جنگ‌های خونین داخلی تبدیل شدند که قدرت‌های خارجی را نیز درگیر کرد. بهار عربی بلافاصله به زمستان تلخ تبدیل شد؛ به طوری که اکنون بسیاری از مردم منطقه ناامید هستند.

 

تغییرات بسیاری تاکنون رخ داده اما نه در راستای بهبودی اوضاع؛ جباران جهان عرب در امنیت نیستند. با کاهش قیمت نفت، حتی قدرتمندترین‌ها نیز قادر نیستند با یارانه‌های چرب و مشاغل پردرآمد دولتی مواد و مصالح لازمه را تامین کنند. بسیاری از رهبران سیاسی بیش از پیش دچار پارانویا شده و با سبوعیت هرچه بیش‌تر رفتار می‌کنند. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی بستگان خود را زندانی و محبوس می‌کند. عبدالفتاح السیسی مطبوعات را سرکوب و خفه کرد و جامعه مدنی را له کرد. یگانه درس بهار عربی برای جباران این است که بلافاصله باید اعتراضات را قبل از گسترش‌یافتن، با شدت عمل بسیار سرکوب و ریشه‌کن کرد.

 

این مناطق نسبت به سال٢٠١٠ کمتر آزاد است و احتمال می‌رود که به دلیل جنگ، گروه‌های جهادی و خشونت‌طلب، آوارگی و شیوع پاندمی ویروس کرونا بسی بیش از پیش خشمگین‌تر و متزل‌زل‌تر شده باشد. برخی فعالان باور دارند که اعراب ساکن در این مناطق دیگر قادر نیستند مصائب پیشین را تاب آورند و می‌گویند اعتماد به نفس بیشتری دارند و می‌توانند تغییری حاصل کنند. یکی از این فعالان می‌گوید شعله بهار عربی خاموش نشده است. اعتراضاتی که کشورهای عربی را در سال ٢٠١٩ در کام شعله‌های خود کشید نام‌گذاری نشد، اما در به زیر کشیدن رهبران سیاسی از قدرت چیزی از بهار عربی کم نداشت.

 

متاسفانه، کشورهایی که در سال ٢٠١٩ به لرزه درآمدند از جمله الجزایر، عراق، لبنان و سودان در قیاس با کشورهای پرآشوب بهار عربی تفاوتی ناچیز دارند. همان‌طور که برخی معتقدند، آیا می‌توان گفت که عرب‌ها به سادگی نمی‌توانند دموکراسی را تاب آورند؟  برخی معتقدند که در این مناطق ژنرال‌ها قدرتمند و متنفذ مانع گشایش راستین هستند. برخی دیگر باور دارند که فشارهای سنگین و روزافزون محلی از سوی اسلامیست‌ها با کثرت‌‌گرایی در تنازع است. آیا تونس به برکت اسلامیست‌های عمل‌گرا و ژنرال‌هایی که ظاهرا یاد گرفته‌اند که از سیاست‌مداران منتخب اطاعت کنند، از این قاعده خارج هستند؟

 

آیا گفتن اینکه بذر دموکراسی مدرن هنوز به درستی در جهان عرب کاشته نشده، اندکی زودرس و خام نیست. عطش شهروندان عرب برای انتخاب حاکمان خود به همان اندازه  شدید است که در مناطق دیگر. آنچه بیش از همه به آن نیاز دارند نهادهای مستقل، دانشگاه‌ها، رسانه‌ها، گروه‌های مدنی و از همه مهم‌تر دادگاه‌ها و مساجدی است که بدون دخالت دولت تحول یابند.

تنها در این صورت است که می‌توان امکان و فضایی برای شهروندان فعال، دخالت‌گر و آگاه پیدا و یا ایجاد کرد. در غیر این صورت مردم حل مسالمت‌آمیز اختلافات را ناممکن می‌دانند.

 

گفت‌وگوی آزاد اعراب بسیار موثر کارگر خواهد بود. آموزش طوطی‌وار وجه غالب یادگیری در این مناطق است تا روش یادگیری گشوده، باز و انتقادی. رسانه‌ها و مساجد اغلب عقبه دولت هستند و جباران نیز به دنبال همسوسازی رسانه‌های اجتماعی هستند.

 

این عوامل جملگی در بی‌اعتمادی به داده‌ها و اطلاعات نقش موثر دارند. تئوری‌های توطئه بسیارند. اعراب نه تنها به دولت‌های خود بلکه به یکدیگر نیز اعتماد ندارند، دلیل بخشی از نیز به لطف نظامی است که حتی برای انجام پیش پا افتاده‌ترین کار نیز به گرفتن رشوه و پارتی و یا داشتن رابطه وابسته است. فساد اعتماد به دولت را تضعیف می‌کند. عده قلیلی انتظار دارند منافع مشترک تامین و تضمین شود. جباریت مردم سیاست را ''حاصل سفر'' بدانند: اگر گروه مقابل قدرت از آن خود کند، پول و مشاغل عمومی جملگی در اختیار او است. مخالفان ذیل افراط‌گرایانی دسته‌بندی و معرفی می‌شوند که مرگ هم‌وطن خود را آرزوی می‌کنند.

 

جای تعجب نیست که در چنین خاک خشکی دموکراسی ریشه ندواندەاست. بی‌شک، در درازمدت  روش‌هایی برای بارورکردن این خاک تشنه وجود خواهد داشت. ارتقا و تعالی آموزش بسیار حیاتی و تعیین‌کننده است. کشورهای دمکراتیک باید از دانشجویان عرب بیش‌تری استقبال کنند. آن ها همچنین باید از روزنامه‌نگاران عرب، فعالان حقوق بشر و سازمان‌های غیردولتی دفاع و حمایت کنند. تسلط فرهنگ کثرت‌گرایی برای رشد به زمان نیاز دارد. اما وضع موجود بی‌ثبات و شکننده است؛ عین زمانی که یک میوه‌فروش ناامید به طرز فجیعی نشان داد.

 

 

منبع: اکونومیست ١٩ دسامبر ٢٠٢٠