اَلکساندرُس پاپاذیاماندیس
از یونانی: رامیار حسینی، یانیس گوماس
همە جا شب، سراسر ماه و شبی ژرف. همەی آفرینش شیشەای شدە از ماه در خواب بود مانند جن کە بە پهلو دراز می کشد و در ژرفای نهرهای جاری و در چشمە طنین می اندازد و بازتاب می خورد. از باغچەهای اطراف، از بوتەزارهای کوهی و از کوەها شیرینی، خنکی و رایحەی معطر و صدا و نالەهای رمزآلود بیرون می آمد. پارثنیس پیرمرد خیرە در اشتیاق شنیدن چیزی، در اشتیاق لذت بردن از این همە چیزهای مطبوع ایستادە بود. اما نمی توانست ژرفا احساسی بە این طبیعت داشتە باشد، فقط شیفتەی تماشاکردنش بود.