ترجمە از کردی: ماجد فاتحی
از آن روزی که رهبر فوت شد، رفیقی از ستاد رهبری در اتاقی کنار اتاق سابقش با همان عینک سیاه رهبر روی صندلیش نشستەبود و خواب انتقالش را به اتاق رهبری در سر می پروراند. رفیقی دیگر در اتاق دوم به آینه مقابلش می نگریست و در اندیشه جراحی سیمایش بود، رفیقی دیگر در اتاق سوم بر این باور بود کە رمز پیروزیهای رهبر، بازنشسته کردن، برگرداندن و به کارگیری دوبارە پنجاه سالەها بوده و بس. برای همین باورش این بود کە اگر او به اتاق رهبر نقل مکان کند ، می تواند همان سیاست را ادامه دادە و انقلاب را به روال سابق و عادی خود برگرداند. او پنهان کاری نکرده، و آشکارا می گوید کە از آن دوی دیگری برای در دست گرفتن مقام مهم رهبری بسیار لایقتر است.