محمد علی دستمالی
ای چشمه ی تاریک!
ای آب اندوه!
دل تنگ من،
خاموش تر از سنگ های بستر توست.
شش شعر کوتاە
1
ماییم این ها
جاماندگان تمام آن تُنگ های شکسته.
این ها،
من ها،
توها،
تنها
تنها
تنها!
2
ای محبوب خواب های ندیده!
آیا نجوای نیمه شب مرا شنیدی
که در گوش زمین گفتم:
من پرنده بودم
و مردم از هوا.
من ماهی شدم
و مردم از آب.
3
ای چشمه ی تاریک!
ای آب اندوه!
دل تنگ من،
خاموش تر از سنگ های بستر توست.
4
آسمان، آهو، ماهی،
من،
جمع خاموش صیدها.
منتظران ازلی
نیامدن های تو
صیاد به خواب رفته.
5
یکی ابر سفید،
عاشق شد
رُز
قرمز رویید.
در کرانه،
کسی در یاد محبوب مغروق گریست
و ماهیان
سرخ شدند.
6
شاید
ما مرده ایم
در دل آن تنگ ها.
و این برکه ی تاریک
محشر کوچک ماست.