ترجمە از نروژی: سایت قلم
باختین میگوید این صداهای مختلف در چند صدایی صداها Polyphony بە هم میپیوندند. Polyphony به معنای "چند صدایی" است. یعنی هیچ اقتداری در داخل یا بیرون اثر وجود ندارد که برخی صداها را سرکوب کند و برخی دیگر را آزادتر به صدا درآورد، یا حتی تعیین کند که شخصیت های رمان چگونه باید خود را بیان کنند. رمان گفتوگوی بین افراد برابر است که هر کدام صدای خود را دارند. باختین درباره داستایوفسکی میگوید که او شخصیتهایش را ساخت و آزاد کرد، بهطوری که به چهرههایی تبدیل شدند که با خود نویسنده برابری میکنند. آنچه آنها می گویند و انجام می دهند لزوماً بیان دیدگاه یا نظرات نویسنده به زندگی نیست.
در کنار فرمالیسم: میخائیل باختین
ترجمە از نروژی: سایت قلم
- آیا باختین، محقق روسی، در پژوهش های ادبی مدرن تأثیر زیادی داشته است؟
- بله، اما میخائیل باختین (1895–1975) خود فرمالیست نیست. یوستین بورتنس توضیح می دهد که مشخص است که در دهه 1930 او با برخی از افراد نزدیک به فرمالیست ها تماس داشت، اما در کل باختین به حلقه ای کاملاً متفاوت تعلق داشت.
تبعید به سیبری تبعید
مهمترین کتاب باختین مطالعهای درباره داستایفسکی است، «مشکلاتی در تألیف داستایوفسکی»، که در سال 1929 منتشر شد. این کتاب برای مدت طولانی ناشناخته ماند، به ویژه به این دلیل که باختین، که به سختی از فرستادن به اردوگاه کار اجباری اجتناب کرد، به شهری کوچک در مرز بین قزاقستان و سیبری تبعید شد، جایی که او نیمه اول سالهای سی زندگی خود را در آنجا گذراند.
باختین نامی ناشناخته بود تا اینکه در سال 1958 چند مرد جوان کتاب فراموش شده داستایوفسکی او را کشف کردند و شروع به تحقیق در مورد محل اختفای نویسنده کردند. آنها باختین را پیدا کردند، و در سال 1963 موفق شدند برای چاپ جدید کتاب سرسختانە تلاش کنند، اما در شکلی اصلاح شده و با عنوان جدید: "مسائل بوطیقای داستایوفسکی".
متن به عنوان یک فرصت
- نظریه باختین در مورد چیست؟
- باختین رویکرد نظری کاملاً متفاوتی نسبت به فرمالیست ها به متن ادبی دارد. برای باختین، متن یک ابژه پوزیتیویستی نیست، بلکه یک امکان است. این امکان باید هر بار که خواننده به کار متن می پردازد، تحقق یابد.
متن کە برای باختین قبل از هر چیز در مورد رمان مصداقیت مییابد - باید از طریق یک فرآیند دیالوگ دوباره متولد شود، جایی که خواننده با اثر وارد گفتوگو می شود، با آن نه به عنوان یک شی یا ابژه، بلکه به عنوان دنیایی از سوژه ها که به نوبه خود توسط یک سوژه (یعنی نویسنده) خلق شدە، روبرو میشود.
این یک تفاوت مهم با فرمالیست هاست: اینکه باختین خواننده را به خود جذب می کند. شما به عنوان یک خواننده باید در دنیای متن غوطه ور شوید و به عنوان موجودات زنده با شخصیت های آن زندگی کنید.
یکی از چندین صدای درون متن
نکته کلیدی دیگر، رابطه با نویسنده است: برای باختین، داستایفسکی نویسنده موجودی مطلق نیست که خارج از اثر باشد و بنابراین آنچه می خواهد با کاراکترهای درون متن انجام دهد.
باختین درباره داستایوفسکی میگوید که او در حضور دارد، و صدایی هم سطح با صداهای دیگر درون متن است.
باختین میگوید این صداهای مختلف در چند صدایی صداها Polyphony بە هم میپیوندند. Polyphony به معنای "چند صدایی" است. یعنی هیچ اقتداری در داخل یا بیرون اثر وجود ندارد که برخی صداها را سرکوب کند و برخی دیگر را آزادتر به صدا درآورد، یا حتی تعیین کند که شخصیت های رمان چگونه باید خود را بیان کنند.
رمان گفتوگوی بین افراد برابر است که هر کدام صدای خود را دارند. باختین درباره داستایوفسکی میگوید که او شخصیتهایش را ساخت و آزاد کرد، بهطوری که به چهرههایی تبدیل شدند که با خود نویسنده برابری میکنند.
آنچه آنها می گویند و انجام می دهند لزوماً بیان دیدگاه یا نظرات نویسنده به زندگی نیست.
مونولوگهای تولستوی
برای باختین نقطه مقابل چنین رمان دیالوگ بنیانی، رمان مونولوژیک تولستوی است. میبینیم که باختین، مانند فرمالیستها، با دوگانگیها یا متضادها چگونه کار میکند: او چنانکە سنتی در تاریخ ادبیات روسیه است، داستایفسکی را در برابر تولستوی قرار میدهد.
باختین میگوید که این خود تولستوی است تصمیم میگیرد که شخصیتهایش چگونه آشکار شوند. در واقع سیستم ارزشی خود نویسنده است که تعیین میکند اوضاع چگونه پیش میرود، مثلاً با آنا کارنینا.
- پس این چندصدایی چیزی نیست که در همه رمان ها صدق کند؟
- نه حتی بە نظر باختین حتی در مورد همه رمان های داستایوفسکی هم صدق نمی کند.
منبع: 13. Ved siden av formalismen: Mikhail Bakhtin – NRK Kultur og underholdning