ما 4158 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

فرخ نعمت پور

با دیدن این ترجمە، آن شدت بار معنائی رمان در ذهن من بە یکبارە فروریخت. صفحە از معنا خالی شد و جملەای ابژکتیوی جای خود را بە جملە ای سوبژکتیوی داد (دقت کنیم کە ترجمە فارسی این جملە تنها ناظر بر توصیف یک دنیای خارجی است، اما ترجمە نروژی، ناظر بر توصیف این منظر از درون ذهن یک انسان).

 

ترجمە فارسی "موجها"ی ویرجینیا وولف

فرخ نعمت پور

اتفاقی همین روزها ذهنم درگیر ویرجینیا وولف بود. بە کتابخانە شهرمان رفتم و رمان "موجها" یش را بە زبان نروژی گرفتم. در مقدمە نوشتە شدەبود "این کتاب از ١٩٣١ بە عنوان ضد رمان نامیدە می شود". چە تعریف جالبی از یک رمان! ضد تعریف، خود تعریف می شود، و این از عجایب دنیای اندیشە انسانیست، عجایبی کە بویژە در زمینە هنر و فلسفە خود را بیشتر بە نمایش می گذارد، آنجائی کە تعریف موجود نە تنها پایەای برای فراتر رفتن ضمنی، بلکە فراتر رفتن کلی می شود. 

بهرحال. اما این مطلبی نیست کە می خواهم بدان بپردازم. فصل اول رمان را کە باز می کنی، با جملات سنگین و توصیفی ای روبرو می شوی کە خواندنش انرژی و دقت فوق العادە می خواهد. شروع کردم بە خواندن. جملەای در پایان اولین صفحە، توجهم را جلب کرد:

"در بیرون پرندگان، آوازە خوان، نوای بی معنی خود را سر دادند."

محض احتیاط (اینکە دارم درست کل متن صفحە اول را می فهمم)، رفتم متن فارسی رمان را در اینترنت پیداکردم. و البتە نە تنها محض احتیاط، بلکە توجەام بە این مسئلە جلب شدەبود کە آیا بە زبان فارسی هم متن ثقیل و پیچیدە است یا نە. بالاخرە متن فارسی را یافتم. آثار کلاسیک خوشبختانە بطور رایگان در فضای اینترنتی بە آسانی قابل دسترسی اند. کتاب، ترجمەای بود بە قلم مهدی غبرائی. شروع بە خواندن کردم و در ادامە خواندن متن بە زبان فارسی بە همین جملە آخر صفحە رسیدم، جملەای کە ضرب آهنگ معنائی ای آن در متن نروژی توجەام را بشدت جلب کردە بود. برای من کلماتی از جنس "بی معنی" در متون نویسندگان قرن بیستم، قرنی کە کانون انقلابات و تلاش بشری برای پی ریختن دنیای نوینی بود بسیار جذاب اند. جذاب نە از لحاظ دلبستگی بە آن، بلکە از لحاظ بار معنائی ای کە بە تقابل با امیدهای قرن بیستم می رود،... لااقل در اولین تماس، اینکە چە دلیلی آنان را بە آبسوردیسم وصل می کرد. اما در کمال تعجب دیدم کە نوشتە شدە:

"پرندگان تک و توک نوای خود را در بیرون سردادند."

کلمە "بی معنی" چنانکە در متن نروژی آمدە است، در متن فارسی از قلم افتادە است! و نیز در متن نروژی از "تک و توک" خبری نیست.

با دیدن این ترجمە، آن شدت بار معنائی رمان در ذهن من بە یکبارە فروریخت. صفحە از معنا خالی شد و جملەای ابژکتیوی جای خود را بە جملە ای سوبژکتیوی داد (دقت کنیم کە ترجمە فارسی این جملە تنها ناظر بر توصیف یک دنیای خارجی است، اما ترجمە نروژی، ناظر بر توصیف این منظر از درون ذهن یک انسان).

و آیا این افتادنها از سر عمد بودە است، از سر ندانم کاری و یا اینکە این متن نروژی است کە بە غلط ترجمە شدە است، نمی دانم. شاید بهتر بود بە سراغ متن انگلیسی هم می رفتم کە نرفتم! زیرا کە در صفحە بعد هم متوجە ناهمخوانیهای دیگری هم شدم!

بهرحال.

کلمە "بی معنی" از اهمیت کلیدی در این صفحە بە عنوان صفحە شروع داستان بهرەمند است. امید است مترجم متن فارسی اشتباە کردە باشد!

 

 

گەڕان بۆ بابەت