فارسی
فرخ نعمت پور
و ناگهان شبی نصف شب فاجعەای کە قابل پیش بینی بود، اتفاق افتاد. آرە، درست همان بلائی کە بر سر کشتی تایتانیک در سال ١٩١٢ آمدەبود، بر سر قایق کارتونی بی بی هم آمد. آرە، نصف شب بود کە قایق بی بی بە یە کوە یخ برخورد کرد و کنارە آن درست در زیر آب، بدون اینکە بی بی اونو ببینە جر خورد و آب سرد شروع کرد بە سرخوردن بە درون قایق بیچارەاش.
- توضیحات
- بازدید: 229
فرخ نعمت پور
خلاصە با حضور بی بدیل و بی نظیر خودش من کم کم احساس بسیار خوبی پیدا کردە بودم. احساس خوب دور شدن حس ازخودبیگانگی. گربە نازنین من، نصف پنهان مرا داشت بە خودم برمی گردانید.- توضیحات
- بازدید: 862
فروزان جمشیدنژاد دلایل ماندگاری چخوف بسیار ساده است. او و قهرمانانش بسیار شبیه به ما هستند. گاه ترحم برانگیزند و گاه خنده دار. گاه عاشق پیشه و سودایی و گاه یکسره در بند نوستالژیایی پوچ و همگی کم و بیش درگیر ملالی عظیم و غیرقابل انکار.
- توضیحات
- بازدید: 901
فرخ نعمت پور
اما ناگهان یک شب قبل از خواب و قبل از اینکە سمعکهایش را کنار رختخوابش قراردهد، صدائی شنید. بە گمان اینکە دخترش است کە برگشتە، بە در نگاە کرد. اما نە، اشتباە می کرد. پس همانطور بەگوش منتظر ماند. دوبارە صدا را شنید. مثل اینکە کسی کاغذی را مچالە کند. آن هم با شدت و عصبانیتی غیر قابل کنترل. "دزد! آە دزد!" پشت پدربزرگ لرزید. او کە در تمام عمرش با وجود شنیدن نام دزد، اما دزدی را ندیدە و تجربە نکردەبود با ترس نگاهی محتاطانە بە اطرافش انداخت. نە کسی در اتاق نبود. یعنی نمی توانست باشد. اما شاید دزد در توالت و حمام باشد. با ترس و لرز از جا برخاست، و بە طرف توالت رفت. در حالیکە عصایش را برای دفاع و یا حملە میان خود و در توالت حائل کردەبود، پرسید کە کی آنجاست؛... جوابی نیامد. پدربزرگ در را سلانە سلانە بازکرد و چیزی ندید. و باز صدای مچالەکردن کاغذ آمد. دیگر پدربزرگ معتقد شد کە خیالات برش داشتە، و کم کم دارد صداهائی از دنیائی می شنود کە چیزی نماندە بە آنجا سفرکند. شاید خدا داشت اوراقش را کنترل می کرد.
- توضیحات
- بازدید: 122
رونما نوری
هنوز از بوی درختان اقاقیا سرمست می شوی می دانم
آخر روزی عاشقانه با هم زیر آنها قدم زده ایم
می دانم هنوز لبانت به گرمی می سوزانند
آخر روزی آن بوسه های آتشین را بر لبانم نشاندی
- توضیحات
- بازدید: 1185
از نروژی: فرخ نعمت پور
رفرمیستها مدل دیالکتیک تغییرات اجتماعی را رد می کنند، یعنی مدلی کە برای سوسیالیسم انقلابی اساس است. در نظر رفرمیستها یک طرح اجتماعی یک کلیت تقسیم ناپذیر نیست؛ برعکس، شرط یک سیاست رفرمیستی این است کە بخشهای گوناگون جامعە را می توان بگونەای جداگانە متاثر و تغییر داد.
- توضیحات
- بازدید: 685
فرخ نعمت پور
ژیژک می گوید کە کاملا محتمل است سوسیالیسم سرمایەدارانە آیندە بشریت را بسازد. او در این حرف خود متکی بە توان ادامە رقابت چین با جهان غرب است. اما زمانی اتحاد شوروی هم از این توان برخوردار بود ولی سرانجام نتوانست مدل سوسیالیسم غیر دمکراتیک را بە مدل مسلط در جهان تبدیل کند. شاید هنوز زود است برای پیش بینی هائی از جنس ژیژکی.- توضیحات
- بازدید: 843
فرخ نعمت پور
من هر شب در بالکن خانە رو بە دریایم، غرق در آسمان، بە این می اندیشم کە اگر مریضی بە رفیقم فرصت می داد و سفر بە من، هنگامی کە بحث مثلا بر سر کانت بود چە جوری او می خواست جرات و فکر را بە او هم وصل کند، اوئی کە عاشق این وصل کردنها بود.- توضیحات
- بازدید: 889
هاوری یوسفی
بە عبارتی دیگر، هنگامی کە از رنج کشیدن سخن بە میان می آید طوری شما را بە سخرە می گیرند کە گویی ساعت هاست در مورد فندک یا یک بستە سیگار بحث می کنید. حتی برای برخی افراد رنج بردن و رنج دیگران نوعی تفریح و یا تجمل است.- توضیحات
- بازدید: 932
فرخ نعمت پور
دوبارە بە عکس روی دیوار خیرە می شوم. راستی مو فرفری کجا رفت؟… راستی از آن سالها چە ماندەاست؟ و خیلی سریع بە این نتیجە می رسم کە هیچی بجز همین عکس سیاە ـ سفید. و بیرون پر از رفقای آلودە بە رنگی است کە دیگر مثل سابق نیستند. یعنی با اینکە رفیق اند، اما دیگر رفیق نیستند! شاید بە این دلیل کە آلبومهایشان پر از عکسهای رنگیە، و خودشان با اینکە سیاە ـ سفید بودند، اما رنگی شدند. و کسی از رفقای سیاە ـ سفید رنگی شدە، در خانە ما را نمی زند تا حداقل با هم پیالەای عرق بزنیم، آرە با هم بە یاد سالهای دور سیاە ـ سفیدی!
- توضیحات
- بازدید: 133